به طور کلی، یک حرفه یک دسته شغلی مبتنی بر دانش است که معمولاً پس از یک دوره تحصیلات عالی و آموزش حرفه ای و تجربه می آید؛ حداقل تا حدودی خود این دانش از علم می آید. حرفه ها همچنین چیدمان ساختاری، شغلی و سازمانی برای کار مرتبط با عدم قطعیت های زندگی مدرن در جوامع در معرض خطر می باشد.
اگرچه امروزه تمایز حرفهها از سایرین، اشکال کمتر پیچیده کاری دشوار است، اغلب اوقات گروههای حرفهای یا نخبگانی با پیوندها و ارتباطات سیاسی قوی هستند یا از مکانیسمهای سیاسی نخبگان برای احاطه بازار و کنترل شغلی استفاده میکنند. کانون توجه جامعه شناختی دقیقاً در ابزارهای جدا کننده ای نهفته است که حرفه ای شدن انگیزه و مشوق آن است.
پارا حرفه ای (para-profession)
اصطلاح کمک حرفه ای (یا نیمه - حرفه ای) که در اواخر دهه 1960 به وجود آمد، به مشاغل «آیندهدار» اشاره می کند که به وضعیت حرفه های تثبیت شده «متحول» می شود، اما در درجه اول با کاستی هایشان مشخص میشوند. در ورای این مفهوم، رمز و راز و انگ زدن به الگوهای جنسیتی تقسیم کار (مانند پرستاری، معلمی، مددکاری اجتماعی و کتابداری) نهفته است که پیشفرض آن این است که همه حرفهها دارای جهتگیری ارزشی یکسان هستند.
حرفه ای گری (Professionalism)
حرفه ای گری برای نشان دادن مجموعه ای از ویژگی ها مانند قابلیت اطمینان (پایایی) و قابل اعتماد بودن (روایی) استفاده می شود که انتظار می رود از رابطه با کاربران ناشی شود. معمول است که برای موفقیت حرفه ای ها، آنها به اطلاعات محرمانه یا حساس کاربران دسترسی داشته باشند، در حالی که کاربران به این بیمه نیاز دارند که چنین دانشی برای اهداف متقلبانه استفاده نشود. به همین دلیل است که اعتماد متقابل کلید حرفه ای بودن است.
نظریه اجتماعی (Social Theory)
تئوری مجموعه ای از اظهارات در مورد چرایی و چگونگی ارتباط ایده ها یا واقعیت ها به هم می باشد. نظریه اجتماعی از چارچوبهای گستردهای برای فرمولبندی نظریه استفاده میکند، به عنوان مثال: بر ساختار اجتماعی (الگوهای رفتاری نسبتاً پایدار)، کارکردهای اجتماعی (نقشهایی که برای عملکرد جامعه به عنوان یک کل ضروری تلقی میشوند)، تضاد اجتماعی (یک چارچوبی که جامعه را عرصهای میداند که گروهی در آن منتفع میشوند و گروهی دیگر محروم میشوند) و تعاملات نمادین (رویکردی که جامعه را نتیجه تعاملات روزمره مردم میداند).
بیشتر مطالب این کتاب به تحلیل رفتار آشکار، مبارزات و تعامل هدفمند بین گروههای اجتماعی میپردازد، بنابراین از موضع تضاد اجتماعی استفاده میکند.
قشربندی اجتماعی (Social Stratification)
این یک سیستم سازماندهی اجتماعی است که بر اساس نردبان هایی است که به صورت سلسله مراتبی سازماندهی شده اند. قشربندی یا خوشه بندی فراتر از افراد است و در بین نسلها و جوامع ادامه مییابد. برخی از جوامع توسط قبیله و عشیره طبقهبندی میشوند (که در آن سرنوشت با تولد تعریف میشود)، در حالی که برخی دیگر براساس رتبه طبقهبندی میشوند (که در آن موقعیت فرد در سلسله مراتب بیشتر براساس پویایی اقتصاد تعیین میشود).
طبقه اجتماعی
طبقه یا رتبه، همانطور که در این کتاب به کار رفته است، پلهای در نردبان اجتماعی است که بر اساس درآمد، ثروت مادی و سبک زندگی تعریف شده است. سنتها و برنامههای مختلف تحلیل طبقاتی ممکن است به تأکیدات متفاوتی منجر شود (مادی یا نمادین). کلاس یا رتبه با سایر اشکال قشربندی یا خوشه بندی ها همزیستی دارد، مانند جنسیت، قومیت، گرایش جنسی و شهروندی.
هویت رتبه اجتماعی (Social Class Identity)
رتبه یا کلاس نه تنها شامل منابع نابرابر بلکه شامل باورهای مختلف نیز می شود. کلاس نحوه تعامل افراد با یکدیگر را هم در یک رتبه واحد و هم در بین رتبه و طبقات نشان می دهد، زیرا افراد به نوعی از عضویت در یک طبقه آگاه هستند (یعنی آگاهی طبقاتی). اغلب اعمال، ترجیحات و تصمیمات افراد به عنوان نشانگر طبقه اجتماعی (مانند اوقات فراغت، لباس، غذا، محله، لهجه و غیره) عمل می کند و بنابراین اشکال خاصی از هویت و روابط را تقویت می کند.
تمایز اجتماعی (Social Distinction)
افراد جهان اطراف خود را با ربط دادن به رتبه اجتماعی خود، در طبقاتی دسته بندی می کنند، همانطور که میتوان مستقیماً در اعمال اجتماعی آنها مشاهده کرد. این امر الگویی از مصرف فرهنگی ایجاد می کند که در زیر آن منطق خاصی نهفته است: استعداد تبدیل ذائقه به نشانگرهای رتبه.
تحرک اجتماعی (Social Mobility)
افراد می توانند موقعیت خود را در سلسله مراتب طبقاتی تغییر دهند. تحرک می تواند به تغییرات در کلاس خود فرد (تحرک بین نسلی) یا به طبقه خود در مقایسه با طبقه والد (تحرک میان نسلی) اشاره داشته باشد. علاوه بر این، می توان در سلسله مراتب صعود کرد (تحرک سر بالا) یا در سلسله مراتب سقوط کرد (تحرک سر پایین).
جنسیت (Gender)
تنوع زیادی در جنسیت بر حسب زمان و فرهنگ وجود دارد. به طور کلی، جنسیت مجموعه ای از بازنمایی در مورد تفاوت های جنسی است که بر اساس معانی نسبت داده شده به جنسیت به موقعیت های اجتماعی منجر میشود. جنسیت به دلیل آگاهی از سازمان اجتماعی مخرب مبتنی بر سلطه مردانه (پدرسالاری) مفهومی به شدت سیاسی شده است.
تقسیم کار جنسیتی (Sexual Division of Labor)
تقسیم کار بر اساس جنسیت، شکلی از سازماندهی است که از این فرض ناشی می شود که توانایی های بدنی نشان دهنده استعداد فرد برای انواع خاصی از مشاغل است. این فرض از نظر اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مشکل ساز است. بر باورهای فردی و تجربیات زیسته تأثیر می گذارد و در این فرآیند فرصت های زندگی و تخصیص پاداش ها را تعریف می کند. ایده تقسیم کار جنسی به درک این موضوع کمک میکند که مثلاً چرا حرفههای تثبیت شده و معتبرتر با بازنمایی مردانه از کار مطابقت دارند، یا چرا در یک حرفه، مردان و زنان تمایل به الگوهای شغلی متفاوتی دارند.
تقسیم کار جنسی شده (Gendered Division of Labour)
این یک نوع طبقه بندی وظایف و نقش ها بر اساس تفاوت در طیف جنسیت های مختلف است. جدایی جنسیتی مستلزم مجموعهای پیچیده از معانی و هویتها است، به جای بدن جنسیتی به تنهایی. تقسیمبندی جنسی به وضوح نه تنها به فمینیسم بلکه به مطالعات جنسیتی به طور گستردهتری مرتبط است.
مناقشه (Conflict)
افراد و گروه ها در صورت وجود اختلاف در منافع با تضاد مواجه می شوند. با این حال، تعارض یا مناقشه ذاتاً نامطلوب یا مضر نیست. به عنوان مثال، می تواند ارزش های جمعی را تقویت کند، سازمان را تشویق کند یا ارتباطات را تشدید کند. در جامعهشناسی، تئوریهای مناقشه بر این باورند که نظم اجتماعی مبتنی بر روابط بین گروهها است، که به نوبه خود مبتنی بر توزیع نابرابر منابع است که منجر به تضاد نهفته در قالب سلطه میشود. گاهی اوقات درگیری آشکار ظاهر می شود.
مراقبت بین حرفه ای (Interprofessional Care)
مراقبت بین حرفه ای سطح عمیقی از همکاری بین ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی یا مراقبت های اجتماعی برای پاسخگویی همه جانبه به نیازهای کاربران است. این نه تنها شامل کار با هم و حفظ مرزها می شود، بلکه شامل تعدادی روش مانند به اشتراک گذاری و حتی مبادله نقش می شود.
حوزه قلمرو حرفه ای (Professional Jurisdiction)
قلمرو یک حوزه کاری است که اغلب به طور رسمی توسط قوانین حقوقی محدود شده است، که یک حرفه ادعا می کند که متعلق به خودش است. تعاریف رسمی را می توان با نمادهایی همراه کرد که سلطه این حرفه را برجسته می کند. مرزهای بین حوزههای قلمرو کاری بویژه از طریق تعامل با مشاغل همسایه، دائماً مورد بازاندیشی، تعریف و رقابت قرار میگیرند.
فناوری (Technology)
اگرچه فناوری اغلب به عنوان تجهیزات در نظر گرفته می شود، اما شامل چیدمانی است که بزرگتر از ماشین ها است: روش های زندگی، روابط، سازماندهی، تکنیک ها، روال ها، ایده ها، ارزش ها و به ویژه دارایی. در این کتاب تکنولوژی و تکنولوژی سازی کردن عمدتا در حالت «سخت افزاری» در نظر گرفته می شود.
اعتبارنامه تحصیلی (Academic Credentials)
مدرک به عنوان یک نشان (یعنی اعتبار) برای دسترسی به بازار کار عمل می کند. در نیمه دوم قرن بیستم، مدارک به طور فزاینده ای به شرط استاندارد برای اثبات مهارت ها و دانش افراد تبدیل شدند. به طور معمول، این مورد در مورد مدرک لیسانس و در برخی زمینه ها مدرک کارشناسی ارشد است. مدرک دکتری حرفه ای معمولاً شرط رسمی برای دسترسی به سیستم علمی است، اگرچه برخی از مسیرهای خاص به سمت عملکرد حرفه ای هدایت می شوند.
در مرکز تئوری حرفه ها، اعتبارنامه ها نیز در مکانیسم های بسته شدن اجتماعی حرفه ها مشارکت دارند.
تورم اعتبارنامه (Credential Inflation)
الزامات کارفرمایان و در دسترس بودن گسترده دارندگان مدرک، سطح تحصیلات مورد نیاز برای ورود و ماندن در بازار کار را افزایش می دهد. در مواجهه با افزایش روزافزون نیروی کار با تحصیلات عالی، کارفرمایان می توانند انتخابی بیشتری داشته باشند، که به نوبه خود ارزش مدارک را کاهش می دهد و باعث می شود نامزدها همیشه به دنبال آموزش های بالاتر، نادرتر یا معتبرتر باشند. در جامعه شناسی به این تورم اعتباری می گویند.
سازمان ها (Organizations)
سازمان ها را می توان به طرق مختلف درک کرد. به طور کلی، سازماندهی به عنوان هماهنگ کننده فعالیت ها و بازیگران در جهت دستیابی به اهداف معین تلقی می شود. با این حال، سازمان به نهادهای اجتماعی رسمی مانند بیمارستانها، شرکتها یا انجمنها نیز اشاره دارد. سازمانهای رسمی سطح مشخصی از خودمختاری دارند، از محیط خود متمایز هستند و از طیف وسیعی از منابع مختلف برای دستیابی به اهداف خود، از جمله نحوه ساختارشان استفاده میکنند و به طور منطقی سازماندهی شده است. علاوه بر این، و زیربنای ادعای اصلی این کتاب، سازمانها بهعنوان «عرصههایی» عمل میکنند که در آن منافع و ارزشهای خارجی متعددی در کنار هم وجود دارند.
الگوهای قدرت (Patterns of Power)
از نظر تاریخی، استفاده از قدرت راههای الگوبرداری شدهای دارد که میتوان آنها را شناسایی کرد. همه آنها مشروع تلقی نمی شوند. در سطح فردی، استفاده از نیروی محض، اجبار و اقناع، در کنار درجه بندی های زیادی در این بین وجود دارد. در موارد دیگر، قدرت با استفاده از اقتدار مشروع (یعنی نقشهای والدین، مدارک علمی و غیره) اعمال میشود. در سطح کلان، قدرت دارای سه «چهره» قابل شناسایی است: (1) سیاست با چهره باز، یعنی کنش سیاسی که برای عموم قابل دسترسی است و مشروع و دموکراتیک تلقی می شود. (2) تعیین دستور کار که ماهیت محرمانهتری دارد، ممکن است به نفع برخی گروهها باشد، اما نه همه ذینفعان و میتواند شامل استراتژیهای مشروع و نامشروع باشد و (3) تمایلات دستکاری، که به معنای متقاعد کردن گمراه کننده دیگران است که تصمیمها به نفع آنها گرفته میشود، در حالی که واقعاً چنین نیست.
برخی از گروههای حرفهای اغلب نسبت به قدرت احتیاط میکنند، و معتقدند (به اشتباه) چیزی ذاتاً منفی در آن وجود دارد، و با برخی استراتژیها نسبت به دیگران احساس راحتی بیشتری میکنند، اما مهم این است که این نیز در طول زمان و فرهنگ متفاوت است. استفاده از قدرت همیشه به اقتدار رسمی (یعنی مناصب، عناوین و درجات) مربوط نمی شود و لزوماً منجر به سلطه نمی شود.
گاهی از واژه نهاد به عنوان مترادف استفاده میشود، اما در نهاد جامعهشناسی بیشتر به زیرسیستمهای اساسی جامعه اشاره دارد که حول مجموعهای از ارزشها میچرخند و این عمل فردی مانند خانواده یا دوستی را تعریف میکند. مثال دیگر عبارت «مؤسسه پزشکی» است که از طب غربی به عنوان یک ایدئولوژی یاد می کند.
نگرش ها (Attitudes)
نگرشهای اجتماعی قضاوتهای ارزیابیکنندهای در مورد چیزی است، مثلاً موضع فرد در مورد استفاده از قدرت یا بیزاری از غریبهها. نگرش های اجتماعی ممکن است با پاسخ ها و ترجیحات فردی متفاوت باشد.
ائتلاف های سیاسی (Political Alliances)
ائتلاف سیاسی زمانی ایجاد می شود که گروه ها دارای منافع مکمل باشند. برخی از ائتلاف ها را می توان رسمی و نهادینه کرد، در حالی که برخی دیگر ماهیت نمادین دارند. هدف و استراتژی یک ائتلاف می تواند با تغییر منافع تغییر کند، در حالی که اتحادها در صورت تضاد منافع کاملاً از هم می پاشند.
اصلاحات سازمانی (Organizational Reform)
به طور کلی، اصلاحات تلاش میکنند تا حوزههایی از یک سازمان را که «ناقص» تلقی میشوند را «تکمیل» کنند. اصلاحات اغلب با عقلانیت جدید هدایت میشوند، بنابراین اصلاحات شامل بهبود (یا تلاش برای آن) در هماهنگی، کارایی و اثربخشی است، اگرچه اصلاحات نیز تغییر میدهند. گروهبندیها و جریانهای قدرت و نفوذ در «عرصهای» که یک سازمان نمایندگی میکند.
پویایی سازمانی (Organisational Dynamics)
پویایی سازمانی که اغلب غیرخطی است، سیستمی از واحدها و زیرواحدهای متقابل را در بر می گیرد. این پویایی ها شامل جریان اطلاعات و قدرت و همچنین توالی ها، الگوها و جهت تغییر می شود.
فرهنگ سازمانی (Organizational Culture)
فرهنگ یک سازمان مجموعه ای از باورها و نگرش های مشترک در مورد راه های پذیرفته شده برای ادامه و انجام کارها است. فرهنگ به اندازه قواعد رسمی در توضیح نحوه واکنش سازمان ها عاملی قدرتمند است.
کالا (Commodity)
کالا یک جنس قابل فروش است. در جامعه امروزی، دانش نیز به یک کالا تبدیل شده است، زیرا در مبادلات تجاری یا برای تولید کالاها یا خدمات دیگر یا ایجاد دانش بیشتر استفاده می شود. تخصص و دانش را نمی توان صرفا از حرفه ای ها بدست آورد. امروزه در دستورالعملها نیز یافت میشود و در نرمافزار ماشینآلات ذخیره میشود و ازینرو بعنوان یک کالا به اشکال مختلف تولید و مصرف میشود.
جنبش اجتماعی (Social Movement)
جنبشهای اجتماعی شامل کنشهای نظاممندی هستند که به اختلاف نظرها رسیدگی میکنند، که توسط جمعی انجام میشود که هدف مشترکی دارند. این کنش جمعی توسط کسانی انجام می شود که به نوعی از مشارکت طرد شده یا توسط سیاست فرهنگی نامرئی شده اند.
بوم شناسی (Ecology)
همانند سیستم های بیولوژیک، سیستم های اجتماعی مانند یک اکوسیستم با یکدیگر ارتباط دارند. اگرچه این دیدگاه استعاری است، اما تأکید خاصی بر بررسی نقش منافع گروهی رقیب در نظم اجتماعی-اقتصادی گستردهتر و نحوه توزیع منابع دارد. این دیدگاه به این دلیل مفید است که نمی توان یک سیستم را تنها با نگاه کردن به پویایی درونی خود درک کرد.در مطالعه اکولوژی ها، همه سیستم ها، نهادها و گروه های مرتبط با هم می توانند واحدهای تحلیل مرتبط باشند. با نگاهی به سطوح مختلف، می توان به طور مؤثرتری به شبکه پیچیده نیروهای تغییر اشاره کرد.